خاکبازی

حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. علی (علیه السلام)

حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. علی (علیه السلام)

خاکبازی
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برنامه استراتژیک» ثبت شده است

۴۰ سالگی

معمولا پس از گذشت بازه های زمانی مثل یک دهه و... مجال بازشناسی، آسیب شناسی و اصلاح سازو کار ها فرا می رسد و اکنون در آستانه یِ ۴۰ سالگی نظام جمهوری اسلامی به عنوان کاربستِ انقلاب اسلامی هستیم. حالا انتظارات نسبت به کارآمدی حکومت به شدت بالا رفته است و اصلاح و بهبود کارآمدی نظام باید پاسخ گوی آن انتظارات باشد. 

پیرامون آسیب شناسی چالش های نظام و کشور چند نکته جهت فکر و بحث به ذهن می رسد؛ 

*مشاهده می شود که در مسیر حل چالش های کشور بصورت جزیره ای عمل می شود.

چرا ما یک فهرست بنیادین از چند چالش اصلی کشور نداریم؟

آیا می شود یک لیست واحد از چالش های حوزه های مختلف و با اولویت کشور داشت؛ خانواده، اقتصاد و... 

تا قوا براساس این لیست، به فرض در هر طرح اقتصادی پیوست هایِ عملیاتی خانواده را هم دخیل کند، برای مثال در قوه مقننه در تنظیم قانون مالیاتی خود بحث خانواده و تمایز یک فرد مجرد را با یک سرپرست خانواده چند نفره در آئین نامه مالیاتی خود بروز دهد.

یا قوه مجریه 

یا قوه قضاییه... 

*شاید در جواب گفته شود، چرا داریم تا دلتان بخواهد برنامه بالادستی داریم برای موضوعات مختلف، اما ایراد این اسناد و برنامه های استراتژیک آنست که با فاز عمل و اجرا لینک (link) نیست، چه در اجرا چه در بازخورد گرفتن. 

گویی هدف مرکز استراتژیست آن بوده که یک برنامه زیبا و تر و تمیز ارائه دهد و بدون هیچ ارتباط دو طرفه ای با اجرا، مسئولیت خود را پس از ابلاغ پایان یافته تلقی کند.به همین خاطر برنامه های استراتژیک آن کارایی مطلوب را ندارند.  

به نظر می رسد مشکل اینست که، یک قرارگاه واحد وجود ندارد که ماموریتش از تعریف استراتژی شروع و سپس با گرفتن بازخورد و اصلاح رویه اجرا و برنامه ها، سیکل ماموریتش پایان یابد. دو پاره بودن مسئولیت ابلاغ سیاست های کلی و نظارت بر اجرا را میشود در این چالش تحلیل کرد. 

اینکار نیاز به یک قرارگاه مرکزی(state) دارد که با به بکار گیری یک سیستم ارزیابی دقیق بر عملیات ها بتواند خود را در پایان هر دوره تکمیل کند، سیستمی بدور از تساهل و تسامحات رایج در بوروکراسی و مدیریت اداری ما.

ایجاد این سیستم ارزیابی هم نیاز به یک «هِمَت و خواستنِ تصمیم گیران» دارد و هم نیاز به یکسری« ابزار و تکنیک» که در کشور موجود است؛ اما نکته مهم آنست یکی بدون دیگری، کارگشا نخواهد بود. 


*و لازمه حیاتی همه این مباحث رسیدن مردم و مسئولین امور به این نتیجه است که ما غیر از توان خودمان (چه فکر، چه امکانات)فقط خدا را داریم. 

غرب و شرق را باید از محاسباتمان خارج کنیم...



پ.ن: منظور از state آنست که اجزا یک سیستم از رأس و سیاست گذار کلی گرفته تا مجری و مقنِن و ناظر، همه به سمت یک هدف و با یک چارچوب فکری حرکت کنند، نه آنکه هرکدام حتی گاها با مبانی فکری متفاوت به جهت های مخالف و متضاد حرکت کنند.

از طرفی بنظر نگارنده راهکار حصول و نیل به این state افزایش دایره پست های انتصابی از طرف راس سیستم نیست.

اینکه راهکار چیست باید در مجالی دیگر مورد کنکاش قرار گیرد.