خاکبازی

حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. علی (علیه السلام)

حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. علی (علیه السلام)

خاکبازی
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

مساله مون رو به روز کنیم

🔻جابه جایی مرزهای فکری-سیاسی در جغرافیای سیاسی کشور: در ضرورت دفاع همگانی از عدالتخواهی طیفهای مختلف🔺


🔶آرمان ذاکری؛ 

🔷دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس و ادوار انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه شیراز 

 

1-این بار به سراغ چهار دانشجوی منتسب به جنبش عدالتخواه دانشجویی آمده است، اتهام و احضار و حتما بعد هم دادگاه و محاکمه ...

به سراغ طیفی که می توان گفت از جهاتی از بقیه مظلوم تر اند، هر چند هنوز جاپاهای قدرتمندی در ساختار قدرت دارند، اما به سرعت در حال از دست دادن این جای پاها هستند، گاه فتنه گران آینده می نامندشان و گاه با خوارج مقایسه می شوند. نه می توانند خیلی صدایشان را بلند کنند که نمی خواهند اپوزیسیون باشند و نه چندان مورد حمایت صاحب قدرتان اصولگرا قرار می گیرند که علیه آنها شوریده اند. آنها رسما موی دماغ شده اند... 


2- با حرکت عرصه سیاست رسمی به سوی تهی شدن از معنا و شدت گرفتن مسئله فساد در میان نیروهای طیفهای مختلف حاضر در سیاست رسمی کشور، به تدریج شاهد جابه جا شدن برخی مرزهای سنتی فکری-سیاسی در میان نیروهای سیاسی فعال به نسبت مستقل تر در کشور هستیم. 

همنشینی عباس عبدی و احمد توکلی برای تعیین جایزه روزنامه نگار مقابله کننده با فساد، کنار هم قرار گرفتن حسین راغفر و سعید زیباکلام در دفاع از حقوق رضا شهابی، ورود جدی طیفی از دانشجویان عدالتخواه به نقد دستگاه های حکومتی و اصولگرایان و شدت گرفتن انتقادات دانشجویان منتسب به اصلاح طلبی از اصلاح طلبان حاضر در ساختار رسمی، همگی نمونه هایی از مواردی هستند که دوگانه هایی چون عدالت -ظلم و فاسد- سالم، در آنها جایگزین دوگانه هایی چون اصلاح طلب-اصولگرا یا ارزشی-سکولار شده اند. هر چند چنین مواردی همچنان در کلیت، در حاشیه قرار دارند و طیفهای مختلف به حرکتهای جریانهای فکری دیگر به دیده تردید و بی اعتمادی و احتمال همیشگی سوء استفاده می نگرند، اما «پایداری»، «صداقت» و «دوام بی چشمداشت» چنین حرکتهایی بی تردید اعتمادزا خواهد بود و می تواند جامعه ایران را به سمت مطالبه «همگانی» دست کم حدی از عدالت برای همگان سوق دهد. حدی از عدالت که در آن حقوق اولیه انسانها و برقراری عدالت در باب آنها چه رضا شهابی باشند و چه دانشجوی عدالتخواه، منهای تعلقات فکری آنها از سوی همه جریانات فکری و فعال در عرصه سیاست یا جامعه مدنی مطالبه شود. 

در این راستا مهمترین حرکتی که طلیعه آن را می توان مشاهده کرد، دفاع جریانات مختلف فکری-سیاسی، از حقوق اجتماعی-سیاسی کسانی است که به لحاظ فکری ضرورتا با آنها همسویی ندارند. در حقیقت جایگزین شدن توجه به مصادیق اجتماعی به جای مفاهیم انتزاعی در حال رخ دادن است. در راس این جایگزینی، بازیابی اهمیت عدالتخواهی است که با شدت گرفتن مسائل و معضلات اجتماعی مانند فقر و بیکاری و تضییع سیستماتیک حقوق طبقات پایین و نیروهای کار در بخشهای مختلف کشور، هر چه بیشتر خود را نشان می دهد.از همین منظر دفاع دانشجویان عدالتخواه از حقوق رضا شهابی و کارگران هپکو و ... را باید به فال نیک گرفت، همچنانکه دفاع از حقوق دانشجویان عدالتخواه را باید همگانی ساخت. امروز «اصلاح طلب» واقعی کسی است که مدافع سرسخت حقوق دانشجویان عدالتخواه و رضا شهابی باشد، همچنان که اصولگراو انقلابی واقعی کسی است که مدافع همه جانبه حقوق رضا شهابی و نرگس محمدی و علیرضا رجایی و ... باشد. فعالان مستقل نیز علی القاعده می بایست همزمان از حقوق همه این فعالان دفاع کنند.


3-حریتی که در چند سال گذشته در سخنان دانشجویان عدالتخواه دیده شده، در میان دانشجویان موسوم به «انقلابی و ارزشی» کم نظیر است. آنها تندترین انتقادات را به دستگاه ها و اشخاص مختلف طرح کرده اند. تداوم فعالیت آنها اعتماد به آنها را افزایش داده و صد البته آنها امروز هزینه حریت خود را می پردارند. هزینه ای که از سوی رسانه های رسمی چپ و راست اگر نگوییم بایکوت، دست کم با بی توجهی مواجه شده است. حریتی که می تواند از عرصه «عدالت اقتصادی» به حوزه «عدالت سیاسی» نیز بسط یابد و اینگونه تصویری متفاوت از دین و دینداری عرضه کند. 


4-در جامعه ای که بی عدالتی، فقر، فساد تبعیض در آن به شدت گسترش یافته است، نهادینه شدن «حداقلی» از عدالتخواهی برای همه فارغ از طرز فکر و قومیت و مذهب و نژاد و جنسیت، اولویتی فوری برای همه اقشار است. به همین دلیل است که مطالبه عدالت، مبارزه با فساد و دفاع از حقوق طبقات پایین، به سرعت در حال جا به جا کردن مرزهای سیاسی در ایران است. برای خیلی ها دیگر اصلاح طلب یا اصولگرا بودن چندان واجد معنا نیست. پاکدست بودن، صداقت، عدالتخواهی و ظلم ستیزی معیار است. آنان که این جابه جایی معیارها را متوجه نشوند «جامعه» را از دست خواهند داد.


🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶

و اما پی نوشت بنده درباره این مطلب خوب:

بنظر میرسد باید بجای برخی دعواهای الکی به فکر آماده کردن خودمون برای این شرایط باشیم... هم آمادگی محتوی ای و مبنایی و هم نقشه عملیاتی راه. 

چرا که این شرایط و چالش دیر یا زود بطور فراگیر تر  شروع خواهد شد... 


محمود احمدی نژاد خوب شرایط رو درک کرده و داره قدم میگذاره تو این فضا و با توجه به اینکه چنین فضایی بدیع هست،  هم احتمال خطا در طی این مسیر  زیاده ،  هم فحش خوردن که اخ، بووه، نکن نفهم و...(و اتفاقا به خاطر همین دو مساله ما توقع داریم که بیش از پیش خود را به رهبری نزدیک کند).

همونطور که قبلا نظرم رو گفتم، احمدی نژاد از کلیات قصد اصلاح داره، سرفصل هایی مثل آزادی، انسانیت، عدالت و... 

و سعید جلیلی هم (یا با برنامه یا بی برنامه) قصد داره از طریق کاربردیات مثلا بانکداری و دولت داری و...   به این فضا ورود کنه.  

یعنی هردو قصدشون  «فراگیر کردن گفتمان انقلاب»(یا اصلاح وضع موجوده) اما تقریبا با دو شیوه... 


و باز متذکر میشم که این دو شیوه مکمل یکدیگر می توانند باشند، اما اگر هوشیار و با اخلاص نباشند می تونند در قالب دو رقیب سرگرم یکدیگه بشوند... 


پس بهتر به فکر مواجهه با این چالش باشیم، لااقل به عنوان یک اولویت اصلی...