خاکبازی

حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. علی (علیه السلام)

حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. علی (علیه السلام)

خاکبازی
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

دانشجو،فضای دانشگاه،باید ها و نباید ها

دانشجو را چه به مطالبه درباره موضوعات جامعه اش؟دانشجو را چه به سیاست ؟دانشجو باید واحد هایش را پاس کند و بعد هم مدرک اش را بگیرد...

شاید این حرف دل خیلی ها باشد...کسانی که دوست ندارند دانشجوی ما در عرصه های مختلف اجتماعی،فرهنگی وسیاسی ورود کند حال چه برسد به آنکه بخواهد مطالبه گری کند... ویا حتی شاید کم وبیش خود دانشجو ها نیز آنرا قبول کرده باشند.

ولی به نظر می رسد بتوان از جنبه های دیگری نیز به موضوع نگاه کرد...

دانشجو(لااقل به طور نسبی) یکی از با سواد ترین اقشار جامعه است و به تبع آن جایگاهی که دارد می تواند نسبت به سایر اقشار جامعه به بسیاری از مسائل دسترسی و آگاهی بیشتری داشته باشد.

حال به این امتیازی که ذکر شد این ویژگی که بلا استثنا در هر جوانی به ودیعه گذاشته شده است را نیز بیافزایید،داشتن شور حقخواهی و اشتیاق به حقیقت جویی .

ترکیب این دو ویژگی که برای دانشجو ذکر شد چه نتیجه ای را حاصل خواهد شد؛

 قریب ترین مضمون به این ترکیب "آرمان گرایی"است.شاید بتوان نام های دیگری بر آن نهاد اما مقصود رسیدن و درک کردن ماهیت این ترکیب است.و مهمتر آنکه شاید واژه آرمان گرایی خیلی بی بخار به نظر آید اما علی رغم این قضیه "آرمان خواهی "به علاوه" آزادگی و حق طلبی "دوره جوانی با همراه کردن" عزم" به مطالبه عملی همان آرمان ها خواهد انجامید.

 شاید بگویید بسیاری از افرادی را می شناسید که اینگونه نیستند ؟

بله اما همانطور که ذکر شد این ویژگی از جمله صفاتی است که در هر جوان دانشجویی وجود دارد که گاها با سرگرم شدن به برخی موضوعات فرعی ویا پوشانده شدن این ویژگی های ذاتی بوسیله غبارهایی که مسائل روز مره ودنیایی  بر فطرت ما می نشانند از آنها غافل می شویم اما اگر کمی با خود خلوت کنیم و کمی به خانه تکانی دل بپردازیم می توان به آن دست یافت.به قول معروف با تصور دقیق موضوع آن را تصدیق خواهیم کرد.

حال به نظر شما آیا می توان از دانشجو خواست تا در مسائل مهم جامعه اش دخالت نکند ؟

آیا می توان به او گفت تورا چه به مطالبه گری وسیاست ؟

آیا می توان او را دلخوش به پاس کردن چند واحد کرد؟واحد هایی که نمی تواند  حقیقت جویی او را ارضا کند...

این دانشجو برای بروز این مطالبه گری و اثرگذاری اش نیاز به یکسری ظرفیت ها دارد،از جمله فضای باز فکری ،فضای مناسب برای پرسشگری و مطالبه گری سیاسی – اجتماعی و شاید مهمتر از آنها فضای فرهنگی دانشگاه ها ...

  حال این فضا فرهنگی چگونه ایجاد خواهد شد.اغلب در حوزه کار فرهنگی در دانشگاه ها و یا دیگر نهاد ها روند از بالا به پائین است.یعنی اینکه کار فرهنگی ما محدود به کار بخش نامه ای شده .حال آنکه در این حوزه کار با خلاقیت، البته همراه با تعهد پیش خواهد رفت.نمی توان به فلان بخش فرهنگی گفت که شما باید تا پایان سال فلان فعالیت ها را انجام دهید سپس در پایان سال بیلان کار خود را هم در گزارش ارسالی به ما بدهی.نتیجه اینگونه کار فرهنگی از ابتدا مشخص است...

دغدغه کسانی که مسئولیت حوزه های فرهنگی (مثلا دانشگا ها)را برعهده دارند چیست ؟

آیا به این موضوع اندیشیده اند که حداقل درباره بخشی از فضای فکری هر دانشجو مسئول هستند و می توانند در آن سهم، تاثیری به سزا داشته باشند.حال آنکه آنها مسئولیت این کار را پذیرفته اند و قطعا باید به معنای واژه "مسئولیت"واقف باشند.

جنس دغدغه های مسئولین چیست؟یا بهتر است بگویم جنس دغدغه های مسئولینی که در حکومت اسلامی  مشغولند باید از چه سنخی باشد؟

هر مسئولی در نظام اسلامی وعلی الخصوص حوزه فرهنگ باید حداقل یکبار نهج البلاغه را درک کرده باشد (نه آنکه خوانده باشد) ،تا دغدغه هایش از جنس دغدغه های پدر امت،علی (علیه السلام)باشد. زیرا فردی را دلسوز تر از پدر نمی توان تصور کرد.

حوزه فرهنگ اقتضا می کند که بجای کار سلبی ونهی کردن مستقیم، بهتر است بگونه ای عمل شود تا مخاطب در فضا ومحیطی قرار گیرد، که اگر در عرصه عقل سلیم بخواهد به قضاوت بپردازد راهی جز انتخاب  صراط مستقیم برای او ایجاب نکند.

شاید بهتر باشد برای درک موضوع به تمثیل روی بیاوریم:

خداوند در آیت الکرسی به خوبی نمونه ای از مفهوم ذکر شده را به نمایش گذاشته است.

پروردگار در ابتدای آیت الکرسی به تعریف فضا ومحیط می پردازد ،از آنجا که می فرماید "الله لا اله الا هو الحی القیوم، هیچگاه خواب سبک وسنگین او را فرا نمی گیرد،له ما فی السماوات والعرض تا آنجا که می گوید"تخت آسمان ها و زمین را فرا گرفته ،و نگهداری آنها بر او مشقت آور نیست،و هوالعلی العظیم". حال که فضا ی جهان هستی را برای مخاطب تعریف کرد دیگر انتخاب را بر عهده خود او قرار می دهد و می فرماید"لا اکراه فی الدین،هیچ اجبار و اکراهی در دین نیست ،مسلما راه هدایت از گمراهی روشن وآشکار شده است" و سپس باز هم مخاطب را رها نکرده نتیجه و عواقب انتخاب هرکدام از راه ها را به او ابلاغ میکند تا حجت بر او تمام شود"فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله،بی تردید به محکم ترین ریسمان که آنرا گسستنی نیست چنگ زده و خدا سرپرست و یاور او اوست،والذین کفروا اولیائهم الطاغوت،آنان را از نور بسوی تاریکی ها بیرون برند،آنان اهل آتش اند ودر جاودانه اند".راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ...

افتتاحیه

سلام

هدف من از ایجاد  این وبلاگ بازنشر مطالبی که معمولا در وب دیده می شود  نیست بلکه ایجاد یک فضا برای نشر اظهارنظر هاو( اگر بتوان نامش را گذاشت)تحلیل هایم است.پس هر مطلبی که شمادر این وبلاگ می بینید فقط اظهار نظر حقیر است مگر اینکه خلافش ثابت شود مثلا سخنی از بزرگی و یا مطلبی که منبع اش اعلام می شود.

فعلا یاعلی